القدس ای قدس!
بکیت... حتی انتهت الدموع چندان گریستم که اشکهایم خشکید
صلیت... حتی ذابت الشموع چندان نیایش کردم که شمع ها آب شد
رکعت... حتی ملّني الرکوع چندان به رکوع رفتم که طاقتی در من نماند
سألت عن محمد، فیک... در تو،از محمد پرسیدم...
و عن یسوع... و از مسیح...
یاقدس یا مدینة تفوح أنبیاء ای شهری که بوی پیامبران می دهی
یا أقصر الدروب بین الأرض و السماء ای کوتاهترین پل میان زمین و آسمان
یا قدس یا منارة الشرائع ای قدس ای مناره آیینها
یا طفلة جمیلة محروقة الأصابع ای دخترک زیبای انگشت سوخته
حزینة عیناک، یا مدینة البتول چشمانت غمبار است ای شهر زهرای بتول
یا واحة ظلیلة مر بها الرسول ای سایه سار سبزی که بر آن گذر کرده است رسول
حزینة حجارة الشوارع غمگین است سنگهای خیابانهایت
حزینة مآذن الجوامع و گلدسته های مساجدت
یاقدس! یا جمیلة تلتف بالسواد ای قدس! ای زیبایی که سیاهی دربرش گرفته است
نزار قبانی



















هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر