۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

حالت منتظر

1- در حین صحبت با یکی از دوستان، بحث در مورد انتظار شد و حال و هوای منتظر (کسی که انتظار می کشد) و شرایط انتظارو... . گفت روز عاشورایی در اواخر حیات آیت الله فاضل لنکرانی، برای اقامه عزا به دفتر ایشان رفتم و در خدمت اقا عزاداری انجام شد و غذای نذری را خوردم و در حین برگشت به خانه، یکی از اقوام تماس گرفت و گفت که در کربلا بمب گذاری انجام شده و از اخوی چه خبرداری؟ این خبر همچون پتکی تمام انرژی مثبتم را شکست و استرس تمام وجودم را گرفت بطوری هنگام غروب آفتاب مجبور شدم سرم وصل کنم. شاید یکی از سخت ترین لحظات عمر من همین چند ساعت بود و انتظاری که تمامی نداشت تااینکه اخوی تماس گرفت و حالم به حالت عادی برگشت. گفت من جز افراد دسته اول هستم. اما بعضی از افراد هم هستند (دسته دوم) که خم به ابرو نمی آورند یعنی سختیها آنها را اذیت نمی کند و یا حداقل اینکه در ظاهر آنها چیزی نمایان نیست مانند زینب کبری و یا حتی امام راحل رحمه الله علیه.
2- اینکه ما گاها می خوانیم "یا لیتنا کنا معک یا حسین" خب باید گاهی هم درعمل اثبات کنیم. اما من و امثال من چون خود ساخته نیستیم کم می آوریم و عجزوناله و فغان سر می دهیم. بزرگی می گفت "اگر می خواهی دین در جامعه باشد گاهی هم باید ناسزا بخوری". گاهی جنگ می شود و گروهی کشته و اسیر می شوند و... .
3- اینکه شنیده می شود در کنار یک مرد بزرگ، یک خانم با همت وجود دارد و یا مرد از دامان زن به معراج می رود و ... یعنی اینکه اگر شیرمردی در حال جهاد علمی و یا نبرد با کفار حربی (آل سعود و آل خلیفه و ...) است باید زنی از جنس او در غیاب او خانه و کاشانه او را حفظ کند و همچنین به او روحیه بدهد.
4- در این یک هفته ای که از اسارت دوست و عزیزمان جناب آقای دکتر مسعود جهرمی (ایشان توسط دژخیمان بحرینی-سعودی در ساعت 2:45 صبح در بحرین به اسارت گرفته شدند) می گذرد خسارت روحی زیادی دیدیم.و امیدواریم و به خدا حسن ظن داریم که ایشان را به سلامت و به سرعت به کانون پر مهر خانواده بازگرداند و به خانواده ایشان صبر و اجر و استقامت عنایت فرماید و چشمان ما به دیدن ایشان روشن شود.

هیچ نظری موجود نیست: