بحث روز کشور در این چند روز، بحث انتخابات و رای گیری است که تقریبا تمام شهرها را درگیر خود کرده است که البته یکی از بحث های معمول این چند هفته در مالزی هم، همین بحث است. نگاه یک فرد بیرونی بدرون کشوردارای 2 جنبه است: یکی شور و نشاط انتخابات و دیگری بداخلاقی ها و تهمت های زشت.
مقدمه بحث: بهتر است این بحث را با طرح دوسوال و جواب آن بررسی کنیم.
وضعیت فعلی جامعه معلول چیست؟ و ازچه زمانی آغاز شد؟ بروز این بداخلاقی از مناظره های انتخاباتی ریاست جمهوری 1388 آغاز شد یعنی دسته ای معتقدند این بی ادبی معلول عملکرد نامزدها و از جمله اقای احمدی نژاد و تیم انتخاباتی ایشان باشد. اگرچه شاید دسته ای معتقد باشند که جناب آقای احمدی نژاد هم معلول مشکلات زیر خاکستر باشد و ایشان برای برون رفت از این معضل دست به این اقدام تخریبی زده است. اما به هر دلیل ایشان دیوار اعتماد را فرو ریخت و دیوار خود را بنا نهاد. در طول این 2-3 سال هم درمان صورت نگرفت و مشکلات و بداخلاقی ها برروی هم انباشته شد تا اینکه امروزه مجددا مردم باید طبق سنت حسنه ماضی، باید در صحنه باشند وبا حضور خود در راهپیمایی، رای گیری و ...نشان دهند که هنوز به آرمانها و منویات رهبر علاقمند هستند. اما ایا این روش درمان است یا اینکه طرفین مخاصمه باید با هم به صحنه دادگاه کشیده شوند. همچنانکه جنابان آقایان موسوی و کروبی دچار اشتباه و لغزش شدند، معتقدیم که اقای احمدی نژاد هم دچار لغزش و ریاست طلبی شد. آتش شیطان را با تجمیع هیزم زیاد کرد. نشان داد که آماده است برای ریاست به هر اقدامی دست بزند(حداقل افعال تیم ایشان اینگونه است. اگر ایشان مخالف است باید تبری بجوید). برای بقا در ریاست حتی از شخص رهبری هم مایه می گذارد کما اینکه تا الان گذاشت.
اگر آن روز (15 خرداد سال 84-85) با متخلفین در حرم حضرت معصومه برخورد جدی میشد، اگر جلوی شبنامه نویسی در زمان انتخابات 84 گرفته می شد، اگر جلوی تعرض به بیوت مراجع گرفته می شد (نحوه برخورد امام با آیت الله شریعتمداری پس از آن حوادث را مطالعه بفرمایید، سرشار از ادب و سکوت است. رجوع شود به مصاحبه آیت الله مهدوی کنی در سایت تابناک) و اگرهای دیگر، امروز جوان ما، پسرو دختر ما با علاقه بیشتری به مسائل کشورش توجه می کرد. برای او پیشرفت کشور مهم قلمداد می شد، دین ابزار رسیدن به هدف تلقی نمی شد. با فرهنگ اسلامی بیشتر آشنا می شد و ... .
اگر امروزه از نشر شبنامه علیه آیت الله مهدوی ناراحتیم، محصول اقدامات خلاف گذشته است. محصول تمکین نکردن افراد به قانون است. اینکه این سخن آقای آیت الله هاشمی (برگردیم به قانون) برای عده ای گران است که یعنی اینکه با بی قانونی خو گرفته اند همه چیز را به شیوه خود علاقمندند. خط قرمز آنها قانون نیست بلکه مغایرت با اعمال آنهاست. شیوه برخورد با رهبری و تذکرات متعدد رهبری در هیچ دوره ای (حتی دوره اصلاحات) به این مقدار نبود. عملکرد نادرست باعث شد که دسته ای گمان کنند که رهبری در ریز مسائل هم، نظر می دهند و باید هم بدهند و از این به بعد هم باید حتما نظر ایشان در ابتدای کار گرفته شود (رجوع شود به نامه اقایان مطهری و پناهیان). لذا هم از رهبری مایه می گذارند و هم کار غلط خود را انجام می دهند و در نتیجه می شود به اینکه سیر جامعه به بی اخلاقی و دروغ کشیده می شود (رجوع شود به سخنان آیت الله جوادی، استادی و امینی)
در این 2-3 ماه اخیر 3 حادثه مهم در بعد نظری و فرهنگی در کشور رخ داد: 1- مقاله سردار علائی، 2- مصاحبه دکتر افروغ و 3- مناطرات و نظرات اقای مطهری. هر 3 این حوادث نشان داد که در بین رجال سیاسی و فرهنگی کشور صبر و تحمل نطرات مخالف وجود ندارد. در هر 3 مورد مشخص شد که نظر اسلام یک چیز است و نظر فرد و هوای نفس چیز دیگر. این حرکات این نظرات جوان امروز را دچار تزلزل می کند دچار شک و شبهه می کند. با خود می اندیشد که فعل اسلام، ائمه معصومین و امام خمینی درست است یا فعل این متعرضان به این 3 فکر (3 نفر). اگر اسلام و امام درست میگویند، پس چرا این متعرضین و رجل به اصطلاح سیاسی چنین نمی کنند. و اگر این رجل سیاسی درست می گویند پس چرا امام این کارها را نکرد و این حرفها را نزد.
راهکار:
1- باید همچنانکه رهبری فرمودند احزاب و گروهها، اهداف و افعال خود را برای آحاد مردم شفاف بیان نمایند، باید در مسیر اسلامی و قانونی قدم بردارند. نه اینکه اسلامی حرف بزنند اما غیر اسلامی عمل کنند. جناب آقای هاشمی نیز مشابه این مطالب را بیان نمودند (آخرین خطبه ایشان در سال 88).
2- اینکه رهبری میفرمایند بصیرت را باید افزایش داد حرف درستی است یعنی درک و شعور و قدرت تشخیص باید افزایش یابد تا فرد وارد بازی گروههای سیاسی نشود و بازی نخورد.
3- افزایش تحمل و صبر در مقابل نظرات مخالف. چون همه منتقدین دشمن و عامل نفودی نیستند.
نکته اخر: گفت با منتقدین و مخالفان باید چطور برخورد کرد؟ جواب شنید که همانطور که ائمه معصومین و امام خمینی عمل کردند شما هم عمل کن. چون عمل آنها نظر اسلام است.
مقدمه بحث: بهتر است این بحث را با طرح دوسوال و جواب آن بررسی کنیم.
وضعیت فعلی جامعه معلول چیست؟ و ازچه زمانی آغاز شد؟ بروز این بداخلاقی از مناظره های انتخاباتی ریاست جمهوری 1388 آغاز شد یعنی دسته ای معتقدند این بی ادبی معلول عملکرد نامزدها و از جمله اقای احمدی نژاد و تیم انتخاباتی ایشان باشد. اگرچه شاید دسته ای معتقد باشند که جناب آقای احمدی نژاد هم معلول مشکلات زیر خاکستر باشد و ایشان برای برون رفت از این معضل دست به این اقدام تخریبی زده است. اما به هر دلیل ایشان دیوار اعتماد را فرو ریخت و دیوار خود را بنا نهاد. در طول این 2-3 سال هم درمان صورت نگرفت و مشکلات و بداخلاقی ها برروی هم انباشته شد تا اینکه امروزه مجددا مردم باید طبق سنت حسنه ماضی، باید در صحنه باشند وبا حضور خود در راهپیمایی، رای گیری و ...نشان دهند که هنوز به آرمانها و منویات رهبر علاقمند هستند. اما ایا این روش درمان است یا اینکه طرفین مخاصمه باید با هم به صحنه دادگاه کشیده شوند. همچنانکه جنابان آقایان موسوی و کروبی دچار اشتباه و لغزش شدند، معتقدیم که اقای احمدی نژاد هم دچار لغزش و ریاست طلبی شد. آتش شیطان را با تجمیع هیزم زیاد کرد. نشان داد که آماده است برای ریاست به هر اقدامی دست بزند(حداقل افعال تیم ایشان اینگونه است. اگر ایشان مخالف است باید تبری بجوید). برای بقا در ریاست حتی از شخص رهبری هم مایه می گذارد کما اینکه تا الان گذاشت.
اگر آن روز (15 خرداد سال 84-85) با متخلفین در حرم حضرت معصومه برخورد جدی میشد، اگر جلوی شبنامه نویسی در زمان انتخابات 84 گرفته می شد، اگر جلوی تعرض به بیوت مراجع گرفته می شد (نحوه برخورد امام با آیت الله شریعتمداری پس از آن حوادث را مطالعه بفرمایید، سرشار از ادب و سکوت است. رجوع شود به مصاحبه آیت الله مهدوی کنی در سایت تابناک) و اگرهای دیگر، امروز جوان ما، پسرو دختر ما با علاقه بیشتری به مسائل کشورش توجه می کرد. برای او پیشرفت کشور مهم قلمداد می شد، دین ابزار رسیدن به هدف تلقی نمی شد. با فرهنگ اسلامی بیشتر آشنا می شد و ... .
اگر امروزه از نشر شبنامه علیه آیت الله مهدوی ناراحتیم، محصول اقدامات خلاف گذشته است. محصول تمکین نکردن افراد به قانون است. اینکه این سخن آقای آیت الله هاشمی (برگردیم به قانون) برای عده ای گران است که یعنی اینکه با بی قانونی خو گرفته اند همه چیز را به شیوه خود علاقمندند. خط قرمز آنها قانون نیست بلکه مغایرت با اعمال آنهاست. شیوه برخورد با رهبری و تذکرات متعدد رهبری در هیچ دوره ای (حتی دوره اصلاحات) به این مقدار نبود. عملکرد نادرست باعث شد که دسته ای گمان کنند که رهبری در ریز مسائل هم، نظر می دهند و باید هم بدهند و از این به بعد هم باید حتما نظر ایشان در ابتدای کار گرفته شود (رجوع شود به نامه اقایان مطهری و پناهیان). لذا هم از رهبری مایه می گذارند و هم کار غلط خود را انجام می دهند و در نتیجه می شود به اینکه سیر جامعه به بی اخلاقی و دروغ کشیده می شود (رجوع شود به سخنان آیت الله جوادی، استادی و امینی)
در این 2-3 ماه اخیر 3 حادثه مهم در بعد نظری و فرهنگی در کشور رخ داد: 1- مقاله سردار علائی، 2- مصاحبه دکتر افروغ و 3- مناطرات و نظرات اقای مطهری. هر 3 این حوادث نشان داد که در بین رجال سیاسی و فرهنگی کشور صبر و تحمل نطرات مخالف وجود ندارد. در هر 3 مورد مشخص شد که نظر اسلام یک چیز است و نظر فرد و هوای نفس چیز دیگر. این حرکات این نظرات جوان امروز را دچار تزلزل می کند دچار شک و شبهه می کند. با خود می اندیشد که فعل اسلام، ائمه معصومین و امام خمینی درست است یا فعل این متعرضان به این 3 فکر (3 نفر). اگر اسلام و امام درست میگویند، پس چرا این متعرضین و رجل به اصطلاح سیاسی چنین نمی کنند. و اگر این رجل سیاسی درست می گویند پس چرا امام این کارها را نکرد و این حرفها را نزد.
راهکار:
1- باید همچنانکه رهبری فرمودند احزاب و گروهها، اهداف و افعال خود را برای آحاد مردم شفاف بیان نمایند، باید در مسیر اسلامی و قانونی قدم بردارند. نه اینکه اسلامی حرف بزنند اما غیر اسلامی عمل کنند. جناب آقای هاشمی نیز مشابه این مطالب را بیان نمودند (آخرین خطبه ایشان در سال 88).
2- اینکه رهبری میفرمایند بصیرت را باید افزایش داد حرف درستی است یعنی درک و شعور و قدرت تشخیص باید افزایش یابد تا فرد وارد بازی گروههای سیاسی نشود و بازی نخورد.
3- افزایش تحمل و صبر در مقابل نظرات مخالف. چون همه منتقدین دشمن و عامل نفودی نیستند.
نکته اخر: گفت با منتقدین و مخالفان باید چطور برخورد کرد؟ جواب شنید که همانطور که ائمه معصومین و امام خمینی عمل کردند شما هم عمل کن. چون عمل آنها نظر اسلام است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر