۱۳۹۱ خرداد ۴, پنجشنبه

در کنار والدین

... آهی کشید و ادامه داد که اگر امروزه به جایی (منصبی، مقامی و ...) رسیده ام از دعای پدر و مادراست. اگر امروزه زندگی آرامی دارم از برکت دعای آنهاست. اگر فرزند سالمی و صالحی دارم از دعای پربرکت آنهاست و...  بعد گفت روزی پدرم خواب بود رفتم پای او را بوسیدم. سراسیمه بیدار شد و گفت چه خبری شده؟ گفتم چیزی نیست آمده ام از شما تشکر کنم که در شرایط بی پولی و فقر، لقمه حرام سر سفره نیاوردید. بعد دوباره آهی کشید و گفت خدا رحمتشون کنه.




 

هیچ نظری موجود نیست: