به بهانه انتشار نامه جمعی از دانشجویان بی نام!، به بهانه همه اتهام زنی ها!! و به بهانه اتهامات اخیر!!!
حتما نام آیت الله هاشمی رفسنجانی را باید جزو چند اسم
مطرح و مهم مسائل ایران نام برد. اما چه شد که امروزه نام اقای هاشمی برای کسب آرا
و حفظ آبرو و حتی برای جلب
توجه، مهم شمرده می شود و اظهار مخالفت با او، معیار
کارآمد بودن متکلم را در پی دارد؟ اصولا هاشمی ستیزی دارای چه برگ برنده ای است؟ و
چرا کار به اینجا رسید؟ ایا منحصر به هاشمی است یا، "این گردونه به
نوبت" همچنان ادامه دارد؟
15 خرداد 1385 را می توان آغازی بر
جریان علنی هاشمی ستیزی در جامعه نامید ( اگرچه جریان اصلاح طلب در جریان انتخابات
1376 بیشترین استفاده را از ایشان بردند و بیشترین توهین ها را به ایشان نثار
نمودند) برخی از راست گرایان تندرو و مرتبطین با موسسه امام خمینی در حین
سخنرانی آیت الله هاشمی در حرم مطهر حضرت معصومه (15 خرداد 1385) به ایشان توهین
نمودند لینک 1 لینک2، لینک3، لینک4
و لینک 5.
کمی بعد شب نامه ها علیه ایشان در قم منتشر شد و علنا در
محافل برای کسب آرا بیشتر، کلمات زشت پراکنده شد. اینها آغازی بود نه فقط برای
هاشمی ستیزی بلکه برای نقد گریزی. و اینها سرآغازی برای
توهین به افراد و مراجع دیگر شد. اما قضیه وقتی عجیب میشود که علنا در حین مناطرات
انتخاباتی ریاست جمهوری 1388، آقای احمدی نژاد از ایشان نام می برد و تهمت می زند.
و عجیبتر وقتی است که همین اقایان در حین انتخابات مجلس نهم دم از "عدم تخریت
رقیب" می زنند و خود را مبری از گذشته زشت خود می دانند. خب اگر تخریب رقیب
بد است پس چرا شما (شما که خود را زبان گویای اسلام می پندارید، شما که خود را جزئ
سابقون می دانید و شما که ...) از رفقای خود و کاندیدای مورد نظرخود تبری نجستید؟
و اگر بد نیست چرا امروزه از عدم تخریب سخن میرانید؟ "لم تقولون
مالا تفعلون".
این کار زشت منجر به این شد که چند سال بعد، به بیت مراجع
هم هتاکی نمودند و باعث رنجش علما شدند.( حمله به بیت آیت الله نوری همدانی، صانعی، توهین به آیت الله جوادی در
حین سخنرانی در مسجد، نارضایتی حضرات اقایان امینی، استادی، مکارم، صافی و ...)
ظواهر امر و شواهد موجود نشان می دهد که آیت الله هاشمی
مشی ثابت سیاسی خود را از قبل تا به امروز حفظ کرده اند و تغییرات محسوسی در رفتار
و کردار ایشان بروز نکرده است یعنی اصولا ایشان ریا و تظاهر را در وجود خود اسیر
نموده اند یعنی اهل زهد فروشی نیستند، اهل فقیر پروری هم نیستند، اهل تظاهر به فقر
هم نیستند و ...، پس چرا این همه تخریب؟ اگر امروزه از بد بودن نامه های بی سلام
ایشان سخن به میان می آید چرا این آقایان منتقد، سایر امضا کنندگان نامه به امام
را خطاب و عتاب قرار نمی دهند؟ ( نامه اول خطاب به امام بود که امضا کنندگان آن
حضرات آقایان: محمد حسینی بهشتی، عبدالکریم موسوی (اردبیلی)، سید علی خامنهای،
محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی بودند) چرا کسی به اقایان دیگر خرده نمی
گیرد؟ چرا سایرین ملامت نمی شوند؟ و اگر آن نامه خوب است پس چرا این همه حواشی؟ لینک 6، لینک 7
خواننده محترم، فرض بفرمایید که خطاب آقای احمدی نژاد به
جای آقای هاشمی در مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری، شما بودید، شما چه اقدامی
میکردید، شما چه حرفی میزدید؟ چه رفتاری از شما سر میزد؟ آن آقا در یکی از
پربیننده ترین برنامه ها یکسری اتهامات به شما پرتاب کند و شما هم، حق رسانه ای
برای جواب دادن نداشته باشید لینک 8، نه
تریبونی داشته باشید و نه وبسایتی که نظرات خود را در آن درج نمایید، شما چه می
کنید چگونه از خود دفاع می کنید؟
اینطور در ذهن تداعی شد که
اقای احمدی نژاد اکثر دستاوردهای کشور را در آن برنامه زیر سوال برد. اما من
بیننده، حرف او را قبول کنم یا حرف رهبری را. رهبری در آخرین دیدار دولت آقای
هاشمی این جملات جالب را بیان نمودند:لینک خبر. اگراتهامات به آیت الله هاشمی درست است پس چرا قوه قضائیه ساکت نشسته و
کاری انجام نمی دهد؟ گوشه ای از سخنان متناقض اقای احمدی نژاد: لینک خبر .اکثر مسولین رده بالای
کشور اعتبار خود را از برنامه های آقای هاشمی دارند و اینکه امروزه خود را هاشمی
ستیزمی نامند برای کسب آرا است نه برای کسب رضای خدا.
به نظر می رسد که سرنوشت آیت الله هاشمی مشابه دو یار
اتهام خورده اش، آیت الله طالقانی و آیت الله بهشتی است. سیلی از اتهامات اما
سکوتی سنگین و با وقار.
برای مشهور شدن، برای توجیه کار نکردن و برای هزار جور
توجیه کردن نواقص مدیریتی، از نشر اتهامات استفاده می کنند. با اینکه بسیاری از
اتهامات در بین مذهبیون و اقشار تحصیلکرده رواج یافت اما امام خمینی رحمت الله
علیه با یک پیام برای هریک از آن بزرگواران در هنگام وفات و شهادت، آب پاکی را بر
دست همگان جاری ساخت و آن دو (ایت الله طالقانی و بهشتی) را مبرا کرد. اما با پیام
امام بنی صدر رسوا شد و امروزه نام او به بدی و نامردی یاد می شود.
اما امروزه پس از 33 سال از پیروزی انقلاب، چه عواملی
باعث شد که ما به اینجا رسیدیم:
- نپرداختن به اخلاق فردی و اجتماعی
- مشکلات اقتصادی (که باعث مسائل
حاشیه ای می شود)
- عدم تحمل نظر مخالف
- عدم نقد پذیری
- عدم شفاف بودن مسائل سیاسی (وجود
حواشی پشت پرده)
- جناح و حزب بازی
- عدم آموزش اصولی به جوانانی که در
حال ورود به صحنه مدیریتی هستند (جوانی که برای ورود به دانشگاه از اکثر مسائل
جانبی خود می کاهد تا در کنکور قبول شود، چه میزان درک سیاسی دارد، چه میزان قدرت
تحلیل مسائل دارد، از مسائل سیاست خارجی چه تحلیلی دارد. تا یک کلاس درس دانشگاه
تعطیل می شود، شروع به نامه نگاری می کند، فکر می کند حالا که دانشجو شده پس همه
چیز می فهمد).
و عوامل دیگر
خب در شرایطی که فرد سلسله مراتب مدیریتی را طی نکرده
باشد، بجای اینکه حرف سنجیده و سخن درست از زبان او خارج شود، سخنی می راند که کل
کشور را دچار بحران می کند. کشور را دچار التهاب می کند. بجای اینکه از برنامه ها
و طرح های مفید کشور سخن بگوید، از لجن پراکنی و اتهام، سخن می راند. اصولا تخریب
اقای هاشمی (یا هر مسئولی) چه دردی از جامعه را درمان می کند؟ چه مشکلی را کم می
کند؟ چرا بجای تخریب از راه قانون، مشکل حل نشود؟ چون قانون گریزی صورت نگرفته است،
چون نمی تواند از راه قانون وارد شود لذا از روش تخریب استفاده می کند تا خود را
تبرئه کند، رای جمع کند، محبوبیت کاذب ایجاد کند و ... .
خب آقای دانشجوی عزیز، اقای مسول: اولین مورد در بحث، بحث
تحقیق و اسناد است. شما برای اینکه متهم به لجن پراکنی نشوی باید سند و مدرک ارائه
کنی والا میشوی یک تهمت زننده و انگاه حسابت با کرام الکاتبین است.
ظواهر امر و شواهد نشان می دهند که اکثر مسولین کشور
ظرفیت تحمل نظرمخالف و اهانت را ندارند و ثانیا اینکه هرکدام از آقایان که کمی
مورد نقد قرار گرفتند، با سیلی از حمایت ها مواجه شدند و نقاد خلع سلاح می شود لینک خبر اما تا به امروز (به جز
خانواده آقای هاشمی) چند نفر را سراغ داریم که از آیت الله هاشمی دفاع کرده باشد؟
همان 2-3 نفری که از ایشان دفاع کردند متهم به هاشمیسم شدند.
امروزه دسته ای از رسانه ها حاضر نیستند که تصویر یا خبر
مربوط به اقای هاشمی را منتشر نمایند. چرا؟ مگر ایشان منصوب رهبری نیست؟ چطور در
این رسانه ها عکس هر مخالف کشور و دین ستیزی پخش می شود اما عکس و خبر اقای هاشمی
خیر. در هیچ یک از دوره های رهبری آیت الله خامنه ای، رهبری اینقدر تخریب نشد،
اینقدر هزینه نشد، اینقدر به قشر مذهبی فشار وارد نشد. اگر یکی از این کارها (ورود
بانوان به ورزشگاه، حمایت از ملت اسرائیل، تمدن بزرگ ایرانی، خانه نشینی 11 روزه
و ...) را تیم رئیس جمهور قبلی انجام می دادند و یا اینگونه سخن می راندند، ایا
طلاب کفن پوش به میدان نمی امدند، ایا حوزه پیام وا اسلاما سر نمی داد ایا
موسسه امام خمینی طرح استیضاح رئیس جمهور و... بپا نمی داشت؟